شورشی
آموزش انواع شورش، جنبش، کفر گویی، ناسازگاری مدنی، معدنی، آلی و غیره...
پروتکل دانش نداران خمود!ا
ه«آن کس که نداند و نداند که نداند / در جهل مرکب ابدالدهر بماند»ه
مطالعه در زمینهٴ تراوشات ذهنی مسلمانان و نحوهٴ استدلال آنان، بسته به نوع زندگی محقق دو نتیجه می تواند داشته باشد
در صورتی که شما در ویلایی رو به دریا در جنوب فرانسه زندگی می کنید، در ساحل شخصی دراز کشیده اید، موسیقی گوش نواز دریا را می شنوید ، گرمای لذت بخش آفتاب را روی پوستتان احساس می کنید و «معشوقه در بر» یک قلپ «آب آلبالو» هم می نوشید، مسلماً غوطه خوردن در امواج افکار و عقاید این جماعت شما را به خنده خواهد انداخت
اگر شما دانشجویی بدبخت و بی چیز و دست از دنیا و آخرت کوتاه باشید که همواره چوب این باورها را می خورد، دیگر کارتان از خنده گذشته و به حال خود و این ملت غیور زار زار گریه خواهید کرد
البته مبرهن است که بنده از گروه دوم هستم! اما در این وبلاگ دوست دارم تظاهر کنم که از گروه اولم. هر چه باشد گریه هم حدی دارد! مردیم از افسردگی... بگذارید کمی هم به این ملت بخندیم شاید این دفعه فرجی شد
برای نمونه به گفته های این شخص [1] که شیدا نام دارد ( و احتمالاً گفته هایش ناشی از شیدا بودن اوست ) توجه بفرمایید
موضوع دعوا همان پروتکل علمای یهود است که سالهاست مستمسک خر کردن این ملت ساده دل بوده است. دوست عزیزی [2] نوشتهٴ جالبی دربارهٴ این کتاب پست کرده که پیشنهاد می کنم حتماً بخوانید. در این پست به شباهت های بلا انکار متن «پروتکل ها» با کتب دیگری (ازجمله کتاب طنز «ملاقات در جهنم» نوشتهٴ جولی) اشاره شده است. لطفاً به پروتکل شمارهٴ دو توجه کنید

ه«روزنامه، يكى از بهترين و مهمترين وسيله نشر افكار ما است.روزنامه نگارى يكى از منابع سرشار فرهنگ است، ولى چون دولتها نتوانستند از آن بطورشايسته‏اى استفاده كنند سرانجام بدست ما افتاد، به وسيله آن توانستيم افكار خود را در اذهان مردم بگنجانيم و صدها كرور طلا و نقره جمع‏آورى نمائيم»ه
آنها که مثل من اندکی در زمینهٴ طنز فعالیت کرده اند یا به این جور آثار علاقه مندند، با مطالعهٴ همین چند خط به سادگی لحن شوخ طبعانهٴ این نوشته را تشخیص می دهند و احتمال می دهند که این پروتکل ها از روی یک نوشتهٴ طنز کپی شده باشند!(حالا مدارک موجود در رابطه با دزدی ادبی بودن این پروتکل ها هم به کنار) فکر می کنید در برابر قرائنی [3] که هر شخص آزاد اندیشی را به فکر وا می دارند پاسخ یک شخص متعصب با ذهنی پر از خطوط قرمز چیست؟
در نگاه اول و با توجه به بمباران اطلاعاتی سنگین «شیدا» خواننده شاید دچار گمراهی بشود و نویسنده را فرد با اطلاعی فرض کند که در عمق ماجراست
با این حال در میان این همه آمار و ارقام ارائه شده یک چیز باقی می ماند: منابع دست دوم
این که ایشان مهر نیوز یا کیهان را منبع بداند یک مسالهٴ شخصی است. خواننده حق دارد بداند این اطلاعات رو شده در کجا ذکر شده اند. نویسنده گاهاً از زبان ای بی سی امریکا، اشپیگل یا دیگر منابع نیز می نویسد اما هیچ لینک یا کتابی برای بررسی این گفته ها معرفی نشده است و تنها چیزی که به چشم می خورد قلم فرسایی های بیهوده و خسته کننده است
نکته در همین جاست. استدلال های ایشان و آمار و ارقام بی شمارشان مانند هزار کلاغی هستند که با یک سنگ می رمند. شخصی که ادعا می کند همین دو هفته پیش بود که مارتین البرایت وزیر خارجه دولت کلینگتون در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد :"جرج بوش عامل اصلی مشکلات جهان است". و نمی گوید «کدام برنامهٴ تلویزیونی؟!» حتماً یک جای کارش می لنگد. کسی که مادلین آلبرایت را مارتین آلبرایت و کلینتون را کلینگتون می نامد، حتماً یک جای کارش می لنگد! و این پاشنه آشیل «دست دوم بودن منابع» است. آیا خود او این برنامهٴ تلویزیونی را دیده است؟ مسلماً خیر. چون اگر دیده بود نام برنامه و تاریخ پخشش را اعلام می کرد. آیا خود او در مجلهٴ اشپیگل خوانده که نویسنده از گفته های احمدی نژاد دربارهٴ تشکیل دولت یهودی در اروپا حمایت می کند؟ مسلماً خیر. چون اولاً آلمانی بلد نیست و تنها زبان خارجه ای که می شناسد عربی است و ثانیاً اگر خودش آن مقاله را خوانده بود می دید که این مقاله در ستون طنز نوشته شده [4] و نویسنده اش نیز فردی یهودی به نام هنريک مودِست برودر است که دارد احمدی نژاد و استدلال او را مسخره می کند!ا
پس منابع این شخص کجاست؟ این همه آمار و ارقام فاحشه خانه های اسرائیل (در حالی که آقازاده ها خواهران و دختران خودمان را دو دستی تحویل شیوخ عرب خلیج فارس می دهند) و اینکه پلیس مشتری ثابت این فاحشه خانه هاست (در حالی که هنوز مدت زیادی از پخش شدن فیلم تریاک کشیدن هلالی، مداح اهل بیت و مشت نمونهٴ خروار به همراه لیدا خانم، زنی معلوم الحال نگذشته[5]) از کجا آمده است؟
این که یک مسالهٴ ساده مانند کتاب پروتکل دانشوران یهود وقتی به مرحلهٴ توضیح می رسد این قدر پیچیده می شود و به جای اصل موضوع به «مارتین آلبرایت»؛ «جنگ تحمیلی» و «فاحشه خانه های اسرائیل» پرداخته می شود نشان دهندهٴ کمبود اطلاع فرد از اصل ماجراست. این که لحن آرام و مودبانهٴ نویسندهٴ وبلاگ با فحاشی و نوکر خواندن او و توهین به شعور آدمیزاد همراه باشد، نشان دهندهٴ آن است که جناب منتقد خود به ضعف هایش در استدلال و از این شاخه به آن شاخه پریدن هایش پی برده و خشم او را فرا گرفته است. وقتی آدم تنها «بخشی» از حقیقت را بداند (که با توجه به استفاده از رسانه های داخلی بعید نیست) نتیجه بهتر از این نخواهد بود. توصیهٴ من به شما این است که هیچ وقت به این بمباران های اطلاعاتی توجه نکنید. هیچ حرفی را بدون مدرک و منبع یا استدلال منطقی قبول نکنید چرا که انسانیت انسان در گرو عقل و توانایی استدلال اوست و وای به حال کسانی که شعور خود را در پروسهٴ شستشوی مغزی آقایان بر باد بدهند. توصیه ام هم به افراد مغشوش الذهنی مانند این جناب شیدا این است که... اصلاً ولش کنید، من توصیه ای برای ایشان ندارم. چنین افرادی اگر خودشان به خود نیایند کاری از دست من و امثال من ساخته نیست!ا
**********
پانویس ها

برچسب‌ها:

و اما شب قدر
و اما شب قدر... اهمیت شب قدر برای مسلمانان چیست؟همان طور که گفتم ادعای مسلمانان دو آتشه دربارهٴ نزول کل قرآن در این شب بی پایه و خلاف عقل است. چون قرآن پر است از آیاتی با شان نزول که اتفاقی رخ داده که به مناسبت آنها این آیات نازل شده اند .حال اگر این آیات از اول و یکباره نازل شده بودند پیامبر از اتفاقات آینده با خبر می شد و مسلماً جلوی رخ دادن اتفاقات ناخوشایند را می گرفت (مانند رسوایی عایشه)ا
پس چرا این شب این قدر برای مسلمانان مهم است؟ بیایید نگاهی به سورهٴ کوتاه (و گویای) قدر بیندازیم
ه« ما این قرآن را در شب قدر نازل کردیم [که توضیحش داده شد] و چه تو را به عظمت این شب آگاه تواند کرد؟ شب قدر از هزار ماه برتر و والاتر است. در این شب فرشتگان و روح به اذن خدا از هر فرمان نازل می گرداند. این شب رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبحگاه»ه
ترجمهٴ فارسی شاید چندان واضح نباشد. در آیهٴ 4، «کل امر» به «هر فرمان» ترجمه شده که چندان گویا نیست. مطالعه در زمینهٴ اعتقادات اعراب آن زمان نشان می دهد که منظور از کل امر، تمام امور بوده است. یعنی طبق باورهای عرب جاهلیت خداوند در شب قدر هر سال مقدرات و سر نوشت هر فرد را تعیین می کند و این سرنوشت یک ساله بر روی الواحی نوشته می شود که فرشتگان و «روح» (که احتمالاً منظور همان جبرئیل یا روح القدس مسیحیان است و معلوم نیست چرا با این نام در کتاب اسلام آمده است) آن را در شب قدر روی زمین می آورند. پس بندگان خدا باید در این شب تا می توانند دعا و نیایش کنند تا خدا سرنوشت یک سالهٴ خوبی برایشان رقم بزند
می دانم که هضم قضیه برایتان مشکل است. قضیهٴ این «الواح سرنوشت» مستقیماً در برابر اختیار انسان برای تعیین سرنوشت خود قرار می گیرد و دیگر با سفسطه بافی های علما دربارهٴ طولی و عرضی بودن اختیار قابل توضیح نیست. حرف قرآن روشن است. خدا در این شب سرنوشت و اتفاقات یک سالهٴ هر فرد از قبیل بیماری و قحطی و شادی و همه و همه را بر الواحی می نویسد و فرشتگان این الواح را روی زمین می آورند. اهمیت شب قدر در آنجاست که باید بیدار بمانیم و تا می توانیم دعا کنیم تا خدا دلش به رحم بیاید و سرنوشت خوبی برایمان رقم بزند! این خرافه از مطالبی است که در کتاب های امروزهٴ معارف اسلامی نمی توان یافت با این حال هیچ ملا یا معلم دینی قضیهٴ این الواح را رد نمی کند. باور ندارید همین الان قرآنتان را باز کنید و ببینید در مقابل آیهٴ 4 سورهٴ قدر چه نوشته است. در قرآن من که ترجمهٴ الهی قمشه ای است آمده
ه«در این شب فرشتگان و روح (یعنی جبرئیل) به اذن خدا (بر مقام ولایت نبی و اما عصر«ع») از هر فرمان (و دستور الهی و سرنوشت مقدرات خلق را) نازل می گرداند.»ه
و این نقل کلمه به کلمهٴ نوشته های موجود در قرآن آقای الهی قمشه ای بود. و آنوقت این مومنان ساده دل بدون اینکه حتی بدانند چرا، در شب های قدر خود را جر می دهند و از حالات روحانی خود (که در اثر استعمال افیون دین بوجود آمده) در این شب داد سخن می دهند. غافل از اینکه این شب هم شبی است مثل شب های دیگر و این «حالت روحانی» تنها در تخیل ایشان وجود دارد
اصولاً همهٴ ایرانیان همین طور کشکی مسلمانند و از عمق مفاهیم اسلامی بی بهره اند.حال آنکه اگر کسی تک تک این خرافات و منشاء آنها را برایشان بشکافد دیگر هیچ عاقلی دیندار نخواهد بود. برای دیدن منشاء همهٴ این خرافات خواندن دو کتاب ساده که در اینترنت و سایت افشا نیز قابل دانلود هستند مفید خواهد بود. یکی کتاب «تولدی دیگر» نوشتهٴ دکتر شجاع الدین شفا که اکثر خرافات های ادیان سامی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) در آن ذکر و ریشه یابی شده اند و دیگری کتاب «23 سال» علی دشتی که در آن منحصراً به اسلام و زندگی محمد بن عبدالله پرداخته شده است. در هر دو کتاب منابع به روشنی ذکر شده اند و هر کسی می تواند درستی مطالب را بررسی کند. بگذارید یک بار دیگر بگویم: هیچ چیز را بی دلیل قبول یا رد نکنید.حتی نوشته های من را. تحقیق لازمهٴ دست یابی به حقیقت است، پس اگر حقیقت را محترم می شمارید به دنبالش بگردید. زندگی کوتاه تر از آن است که در تاریکخانهٴ جهالت به هدر رود

برچسب‌ها:

آیا قرآن یکباره نازل شد؟
یادش به خیر، مدرسه که می رفتیم چه چرندیاتی که دربارهٴ نزول این ماه «مبارک» نمی گفتند! آخر سر هم نفهمیدیم که چرا این ماه مبارک است. یک وقت می گویند در این ماه و شب قدر بود که اولین آیات بر محمد نازل شد، یک وقت هم می گویند نه! در این شب همهٴ آیات قرآن یکباره و کیلویی نازل شدند. اما در دوران دبیرستان (که قاعدتاً کامل ترین اطلاعات در این زمینه باید رو بشود) دبیرانمان فرمودند که: «نزول قرآن دو مرحله داشته. یک بار به طور کامل در شب های قدر بر محمد نازل شده و در مرحلهٴ بعد همان آیه ها که قبلاً یکباره نزول کرده بودند بسته به شرایط و کم کم نازل شدند»ه
در این زمینه مشکل بامزه ای به چشم می خورد. همان طور که می دانید همهٴ آیات قرآن دعوت به دین خدا و احکام و ... نیستند بلکه بسیاری از آنان با توجه به مسائل روز نازل شده اند. حال چگوته آیاتی که مربوط به مسائل پیش آمده در آینده می شوند نیز در شب های قدر بر محمد نازل شده اند؟! بگذارید مثالی بزنم
پس از کشتار بنی قریظه که غنایم زیادی به دست مسلمانان افتاد و طبعاً خمس این غنایم متعلق به پیغمبر بود، زنان محمد که همواره با یکدیگر رقابت داشتند بر سر نفقهٴ بیشتر با او مشاجره کردند و به همین دلیل محمد یک ماه تمام با آنان همخوابه نشد. پس از آن آیهٴ 51 سورهٴ احزاب نازل شد
ه«لازم نیست در همبستر شدن با زنان خود نوبت را رعایت کنی. هر کدام را خواستی فرا بخوان و هر یک را خواستی کنار بگذار. بر تو ایرادی نیست آزادی و اختیار مطلق در ترک آنان داری و برای آنها نیز این ترتیب بهتر است. خداوند به حقیقت آرزوهای شما واقف است»ه
آیا این آیه حقیقتاٴ در همان ماه رمضان و شب قدر نازل شده است؟ مگر در آن زمان محمد تنها خدیجه را نداشت؟ آیا با این آیه از این حقیقت هم با خبر می شد که قرار است بین 9 همسر آینده اش اختلاف بیفتد و راه چاره اش نیز دستورالعمل همین آیه خواهد بود؟ اصلاً اگر حضرت با این آیه ملزم نیست رعایت نوبت همسرانش را در همبستر شدن با آنان بکند پس چرا از ابتدا چنین نکرده و خود را تا فرستادن دوبارهٴ این آیه عذاب داده است؟
تنها توضیح منطقی این است که آیه های قرآن یکباره در همان شب قدر نازل نشده اند.مثال دوم
در سال سوم هجری و پس از غزوهٴ بنی مصطلق، عایشه که بنا به قرعه همراه پیامبر بوده، شبی برای قضای حاجت از کاروان فاصله می گیرد و ضمناً گردنبندی را هم گم می کند و تا بیاید پیدایش کند کاروان راه می افتد و خانم جا می ماند! صفوان بن معطل نیز که در انتهای کاروان می رفته او را سوار شترش می کند و تا به کاروان برسند یک شب طول می کشد. در تمام این مدت عایشه با صفوان بوده و همین باعث می شود تا دیگران (از جمله خواهر زینب بنت جحش زن دیگر پیامبر و رقیب وی) برایشان حرف در بیاورند. محمد حسابی ناراحت می شود و در پی چند و چون قضایا بر می آید .. و این قضیه خود داستانی دارد که بهتر است خودتان در بخش آخر فصل 4 کتاب 23 سال نوشتهٴ علی دشتی بخوانید! ماحصل این تحقیقات آیه های سورهٴ نور است که بهتر است خودتان بخوانید
و یا داستان همین زینب خانم و زید (پسر خواندهٴ پیامبر) که خود گواه دیگری است بر این که هر گاه گند قضیه در می آمده جناب الله برای حل و فصل ماجرا آیه هایی نازل می کرده است و انگار در این کاینات عظیم کاری مهم تر از رسیدگی به مسائل خانوادگی پیامبرش نداشته است! در حالی که اگر این آیات قبلاً بر پیامبر نزول یافته بودند ایشان حداقل شستشان خبردار می شد و فی المثل در شب مزبور مواظب عایشه می ماندند تا چنین رسوایی به بار نیاید!ا

برچسب‌ها:

از پاپ تا ننه گیلانه!ا
یک هفته ای نتوانستم بنویسم. چون رفته بودم تهران پی ولگردی و عیاشی! ماشاءالله در این یک هفته چه اتفاق هایی که نیفتاد!ا

جناب آقای پاپ بندیکت شانزدهم، طی یک سخنرانی در آلمان از قول امپراطور قرن چهاردهم اروپا نقل قول هایی به میان آوردند که به مذاق آقایان خوش نیامده است. البته با توجه به این همه باید و نباید های دین مبین، که در آن حتی با فلان پا وارد دستشویی شدن هم معصیت دارد، گناه متهم کردن محمد به جنگ ورزی و قاتل بودن مسلماً گناهی نابخشودنیست. احساسات مسلمانان هم ماشاءالله هزار ماشاءالله همواره مشغول جریحه دار شدن است و بیمارستان ها و تیمارستان ها هم تا اطلاع ثانوی ظرفیت تکمیل هستند و نمی توانند احساسات آقایان (و ایضاً خانم ها) را وصله پینه کنند... این وسط می ماند پاپ بدبخت که برای حفظ جانش باید هی از مسلمانان عذرخواهی کند! آخر یک بار... دو بار... اما نه. پاپ چند بار (حتی قبل از همان سخنرانی) اعلام کرد که این ها نظرات شخص او نیست و وی تنها نقل قول می کند، اما مثل اینکه حضرات مسلمان با این جور عذر خواهی ها خیالشان راحت نمی شود. عادت کرده اند به قصاص و چشم در برابر چشم. اگر ولشان کنی (که نیازی نیست چون متاسفانه مسلمانان همین الان هم به خودی خود در اقصی نقاط دنیا ول هستند!) می گویند پاپ را باید تحویل خودمان بدهید تا پیزای رم را هم مثل برج های تجارت جهانی نیویورک داغان نکرده ایم!ا
خدا را چه دیدید. شاید هم مثل دفعهٔ قبل که حضرات در مقابل کاریکاتورهای محمد، کاریکاتورهای هالوکاست را کشیدند این دفعه هم بروند کاریکاتور های مسیح را بکشند!ا
البته در این مورد دو مشکل اساسی خواهند داشت. اول اینکه زندگی مسیح برخلاف آقا محمد اصلاً موارد «آن طوری» نداشته که دستاویز کاریکاتوریست شود! نه با بچه 8 ساله هم خوابگی کرده، نه قتل و غارت و دشنه کشی کرده
نکتهٔ دوم هم اینکه فرضاً آقایان همچین موردی هم یافتند! مسئله اینجاست که مسیحیان مثل مسلمان ها خر مذهب و متعصب نیستند و از این کاریکاتور ها ککشان هم نمی گزد. همین الان تمام اینترنت پر است از عکس های «آن طوری» عیسی
ختم کلام اینکه این مسلمان ها هم موجودات جالبی هستند... پاپ آمده به خاطر حرف های یکی دیگر معذرت خواهی هم کرده اما اینها کوتاه نمی آیند... احتمالاً انتظار دارند طرف بیاید ماتحتشان را هم ماچ کند! آخر شما که می بینید آدم حسابتان نمی کنند و همین معذرت خواهی هم از سرتان زیاد بوده، دیگر چرا زر زیادی می زنید؟!ا

به مناسبت هفتهٔ دفاع مقدس فیلم ننه گیلانه ساختهٔ رخشان بنی اعتماد از تلویزیون پخش شد. بنده کار به خود فیلم ندارم، اما چرا تا یک فیلم یا سریال دربارهٔ گیلانی ها ساخته می شود همه باید با لهجه های کج و معوج حرف بزنند؟! فاطمه معتمد آریا در نقش ننه گیلانه، (که تلفیقی از مادر ترزا و گوژپشت نتردام بود!) بسیار خوب بازی کرد و رخت ها را خیلی حرفه ای چلاند! اما لهجه اش بسیار مورد دار و حتی تهوع آور بود و از این نظر حتی از «خانم کوچیک» پس از باران هم بدتر بود و به لهجهٔ مرحوم مغفور پوپک گلدره در سریال دنیای شیرین دریا می زد!ا
آخر عزیزان من شما که تا یک سریال دربارهٔ بختیاری ها می سازید کل فیلم را با همان زبان پیش می برید و حتی برایش زیرنویس فارسی می گذارید، مگر زورتان دارد که حتی یک راهنما برای گویش گیلکی هم استخدام نمی کنید؟ گیلکی هم مظلوم ترین گویش ایرانی است. هیچ کس آن را درست و حسابی بلد نیست و هر جا آقایان نیاز به خنده دار کردن ماجرا دارند کمی ته لهجهٔ مغلوط گیلکی به کارشان اضافه می کنند!ا

برچسب‌ها:

مهدی موهوم..؟؟
باز افسانه ای دیگر، این بار مضحک تر از بقیه. شاید برای افراد مؤمنی که به آفرینش 6 روزه ٴ جهان و آدم و حوا به عنوان ابوالبشر و ام البشر اعتقاد دارند باور زندگی 1200 سالهٴ «امام زمان» مشکل نباشد... و این نشان دهندهٴ عمق تاثیرات افیون دین بر ذهن و روح مردم است. افیونی که زیر فشار تبلیغاتی رادیو و تلویزیون، با سانسور روزنامه ها و کتاب ها و جمع کردن ماهواره ها این بار نیرومند تر و بی رقیب تر از گذشته به پیش می تازد. افیونی که تنها طرز شادی کردن را در مراسم روضه خوانی حاج آقا ها و چراغانی کردن شهر می بیند و جالب اینجاست که تاوان این شادمانی پر مصرف، قطع برق منازل در همین شب عزیز! است تا معلوم شود میلاد آقا چقدر با برکت بوده!ا
اما این مهدی موعود، این امام شیعه که باور به وجودش اساس و بنیان نظام جمهوری اسلامی را می سازد واقعاً کیست؟ آیا جوانانی که در این جشن های فرمایشی شیرینی این «آقا» را می خورند واقعاً او را می شناسند یا اینکه این شادی مانند همان عزاداری چشم و گوش بسته برای «حسین» است؟
و سوره های سجده و یاسین را قرائت کردم. در این حال بودم که ناگهان نرجس مضطرب از خواب بیدار شد.به طرف او جستم و نام خدا را بر او بردم و آنگاه پرسیدم: آیا چیزی احساس می کنی؟ گفت آری عمه. گفتم: روح و قلب خود را قوی دار.این همان چیزی است که با تو گفته بودم. مرا سستی فرا گرفت و او را زایمان. ناگهان متوجه صدای سرورم امام زمان شدم. پرده از نرجس برداشتم. دیدم نوزاد به دنیا آمده و سجده گاه های خویش را بر زمین نهاده و در حال سجده است. او را در آغوش گرفتم. دیدم (بر خلاف سایر نوزادان) تمیز و پاکیزه است" -هدایتگران راه نور، زندگینامهٴ چهارده معصوم، آیت الله سید محمد تقی مدرسی (جلد دوم )ا
و اما این داستان پریان که گوشه ای از آن را مستحضر بودید، پاسخگوی هیچ ذهن سالم و غیر مسلمانی نیست جز ارسطو، که حاملگی و وضع حمل یک شبهٴ مادر امام زمان احتمالاً تنها شاهد نظریهٴ «خلق الساعه»ٴ اوست!و اما این تازه آغاز ماجراست. داستان بدنیا آمدن این شخصیت تخیلی که در حقیقت قرن ها پس از این تاریخ و توسط فقهای شیعه پا به عرصهٴ وجود نهاد کنار بگذارید و بشنوید از قیام این آقا. لطفاً تصور کنید، فقط تصور کنید که یک نفر امروز در عصر علم و اتم و اینترنت خود را امام زمان معرفی کرده و از قضا و به هر دلیلی ملت نیز به او ایمان آورده اند. حال وضایف این امام زمان چیست؟
در اولین قدم، اجساد عمر و ابوبکر را از قبر بیرون آورده آن ها را آتش می زند و مسجد را نیز خراب می کند. این حضرت سپس ازتمام گناه هایی که در دنیا قبل و بعد از زمان آنها رخ داده است، از قتل هابیل و گناه برادران یوسف و ظلم نمرود و حتی آتش پرستان از آنها انتقام می گیرد و آنها را شکنجه می کند [بحار مجلسی 52/386 و دلائل امامه: محمد بن جریر بن طبری ص242، و الرجعة الاحسائی ص 186 و 187] و البته این ها نیز کافی نیست و شروع به شلاق زدن عایشه، زن پیامبر می کند! [الانوار النعمانیه: جزائری1/141]ا
نکتهٴ قابل تامل این است که حضرت بعد از 1200 سال چگونه می خواهد جسد عمر و ابوبکر را برای شکنجه جمع و جور کند... آیا اصلاً جسدی باقی مانده است؟!ا
احسائی به نقل از ابوعبدالله می گوید: «این کار به انجام نمی رسد مگر این که دو سوم بشر کشته شوند.از او می پرسند که پس از کشته شدن دو سوم بشر چه می ماند؟ پاسخ می دهد آیا شما از این که یک سوم باقیمانده باشید خشنود نمی شوید؟! [الرجعة الاحسائی ص51]ا
تجزیه و تحلیل این استدلال بی نظیر را به خودتان واگذار می کنم. اما لطفاً به رقم دو سوم کل بشر دقت کنید. واقعاً که چه حضور پر برکتی دارد این آقا! یعنی اگر آقا تصمیم بگیرد دعا های مومنانش را مستجاب کند و ظهور کند، 4 میلیارد نفر انسان از دم تیغ ایشان می گذرند... باید هم خوشحال باشیم که یک سوم باقیمانده باشیم، اقلاً دنیا کمی خلوت می شود و می توانیم راحت نفس بکشیم
به راستی آیا منطق هیتلر هم این چنین نبود، که عده ای به علل نژادی (و در اینجا مذهبی) برتر از دیگرانند و باید آنان را به مذلت کشانده بر آنان حکومت کنند؟ و آیا کشتار و جنایات هیتلر با کشتن دو سوم مردم جهان قابل مقایسه است؟
در این باره حدیثی نیز نقل شده از ابوجعفر بخوانید: «پیامبر با مردمش به خوبی و آرامش رفتار نموده است، اما قائم با قتل و کشتار عمل می کند و در کتابی که با او می باشد آمده که از کسی توبه نپذیرد و حتی مجروحان را کشتار کند و وای بر کسی که با او مخالفت کند.»[الغیبة نعمانی ص 153، و بحار مجلسی 52/353]ا
- دیگر از خیر توضیحات مربوط یه تخریب مسجدالحرام و مسجد انبی ودعوت به دین و کتابی نو و البته دارا بودن سنگ موسی می گذرم! و این سنگ موسی همان سنگی است که طبق آیات قرآن 12 چشمه از آن جاری شده و حضرت آن را با خود حمل می کند و هر گاه که آب و غذا خواست از آن استفاده میکند... یاللعجب... جل الخالق به قول شماعی زاده! چه طور است شیعیان سینه چاک از همین الان کاپشن یا چتری برای آقایشان مهیا کنند که هنگام حمل یک سنگ با 12 چشمه جوشان از داخلش خیس نشوند!ا
واقعاً این چرندیات چگونه در مخیلهٴ این ملت می گنجد... حتی تصور سنگی که از داخلش «آب» خارج شود (و آن هم نه یک چشمه که 12تا!) خنده آور است و بیشتر به درد همان نظریهٴ خلق الساعه و داستان پریان و اجی مجی سیندرلا وار می خورد! باز عوام، بی سوادان و مادربزرگ 75 سالهٴ من یک چیزی... دانشجویان و با سوادان دیگر چرا؟ پذیرفتن تابوهایی که این قدر خلاف علم و شعور انسان هستند هیچ توضیحی جز همان گفتهٴ مارکس ندارد: «دین افیون ملت هاست»ه
دربارهٴ این امام کذایی، این فرزند خیالی قاتلان پدران ما حرف آن قدر زیاد است که گفتنش از عهده و حوصلهٴ من خارج است. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! همین قدر هم که گفتم حماقت و بلاهت این عقاید اینقدر آزارم داد که فعلاً حوصلهٴ خودم را هم ندارم! اما اگر کسی در این مورد اطلاعات بیشتری خواست، ایمیلش را برایم بگذارد تا او را به مقالهٴ مفصل تری ارجاع بدهم. این هم اولین پست من. عجب حضور کوبنده ای... کت و کولم درد گرفت...!ا

برچسب‌ها: