شورشی
آموزش انواع شورش، جنبش، کفر گویی، ناسازگاری مدنی، معدنی، آلی و غیره...
پروتکل دانش نداران خمود!ا
ه«آن کس که نداند و نداند که نداند / در جهل مرکب ابدالدهر بماند»ه
مطالعه در زمینهٴ تراوشات ذهنی مسلمانان و نحوهٴ استدلال آنان، بسته به نوع زندگی محقق دو نتیجه می تواند داشته باشد
در صورتی که شما در ویلایی رو به دریا در جنوب فرانسه زندگی می کنید، در ساحل شخصی دراز کشیده اید، موسیقی گوش نواز دریا را می شنوید ، گرمای لذت بخش آفتاب را روی پوستتان احساس می کنید و «معشوقه در بر» یک قلپ «آب آلبالو» هم می نوشید، مسلماً غوطه خوردن در امواج افکار و عقاید این جماعت شما را به خنده خواهد انداخت
اگر شما دانشجویی بدبخت و بی چیز و دست از دنیا و آخرت کوتاه باشید که همواره چوب این باورها را می خورد، دیگر کارتان از خنده گذشته و به حال خود و این ملت غیور زار زار گریه خواهید کرد
البته مبرهن است که بنده از گروه دوم هستم! اما در این وبلاگ دوست دارم تظاهر کنم که از گروه اولم. هر چه باشد گریه هم حدی دارد! مردیم از افسردگی... بگذارید کمی هم به این ملت بخندیم شاید این دفعه فرجی شد
برای نمونه به گفته های این شخص [1] که شیدا نام دارد ( و احتمالاً گفته هایش ناشی از شیدا بودن اوست ) توجه بفرمایید
موضوع دعوا همان پروتکل علمای یهود است که سالهاست مستمسک خر کردن این ملت ساده دل بوده است. دوست عزیزی [2] نوشتهٴ جالبی دربارهٴ این کتاب پست کرده که پیشنهاد می کنم حتماً بخوانید. در این پست به شباهت های بلا انکار متن «پروتکل ها» با کتب دیگری (ازجمله کتاب طنز «ملاقات در جهنم» نوشتهٴ جولی) اشاره شده است. لطفاً به پروتکل شمارهٴ دو توجه کنید

ه«روزنامه، يكى از بهترين و مهمترين وسيله نشر افكار ما است.روزنامه نگارى يكى از منابع سرشار فرهنگ است، ولى چون دولتها نتوانستند از آن بطورشايسته‏اى استفاده كنند سرانجام بدست ما افتاد، به وسيله آن توانستيم افكار خود را در اذهان مردم بگنجانيم و صدها كرور طلا و نقره جمع‏آورى نمائيم»ه
آنها که مثل من اندکی در زمینهٴ طنز فعالیت کرده اند یا به این جور آثار علاقه مندند، با مطالعهٴ همین چند خط به سادگی لحن شوخ طبعانهٴ این نوشته را تشخیص می دهند و احتمال می دهند که این پروتکل ها از روی یک نوشتهٴ طنز کپی شده باشند!(حالا مدارک موجود در رابطه با دزدی ادبی بودن این پروتکل ها هم به کنار) فکر می کنید در برابر قرائنی [3] که هر شخص آزاد اندیشی را به فکر وا می دارند پاسخ یک شخص متعصب با ذهنی پر از خطوط قرمز چیست؟
در نگاه اول و با توجه به بمباران اطلاعاتی سنگین «شیدا» خواننده شاید دچار گمراهی بشود و نویسنده را فرد با اطلاعی فرض کند که در عمق ماجراست
با این حال در میان این همه آمار و ارقام ارائه شده یک چیز باقی می ماند: منابع دست دوم
این که ایشان مهر نیوز یا کیهان را منبع بداند یک مسالهٴ شخصی است. خواننده حق دارد بداند این اطلاعات رو شده در کجا ذکر شده اند. نویسنده گاهاً از زبان ای بی سی امریکا، اشپیگل یا دیگر منابع نیز می نویسد اما هیچ لینک یا کتابی برای بررسی این گفته ها معرفی نشده است و تنها چیزی که به چشم می خورد قلم فرسایی های بیهوده و خسته کننده است
نکته در همین جاست. استدلال های ایشان و آمار و ارقام بی شمارشان مانند هزار کلاغی هستند که با یک سنگ می رمند. شخصی که ادعا می کند همین دو هفته پیش بود که مارتین البرایت وزیر خارجه دولت کلینگتون در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد :"جرج بوش عامل اصلی مشکلات جهان است". و نمی گوید «کدام برنامهٴ تلویزیونی؟!» حتماً یک جای کارش می لنگد. کسی که مادلین آلبرایت را مارتین آلبرایت و کلینتون را کلینگتون می نامد، حتماً یک جای کارش می لنگد! و این پاشنه آشیل «دست دوم بودن منابع» است. آیا خود او این برنامهٴ تلویزیونی را دیده است؟ مسلماً خیر. چون اگر دیده بود نام برنامه و تاریخ پخشش را اعلام می کرد. آیا خود او در مجلهٴ اشپیگل خوانده که نویسنده از گفته های احمدی نژاد دربارهٴ تشکیل دولت یهودی در اروپا حمایت می کند؟ مسلماً خیر. چون اولاً آلمانی بلد نیست و تنها زبان خارجه ای که می شناسد عربی است و ثانیاً اگر خودش آن مقاله را خوانده بود می دید که این مقاله در ستون طنز نوشته شده [4] و نویسنده اش نیز فردی یهودی به نام هنريک مودِست برودر است که دارد احمدی نژاد و استدلال او را مسخره می کند!ا
پس منابع این شخص کجاست؟ این همه آمار و ارقام فاحشه خانه های اسرائیل (در حالی که آقازاده ها خواهران و دختران خودمان را دو دستی تحویل شیوخ عرب خلیج فارس می دهند) و اینکه پلیس مشتری ثابت این فاحشه خانه هاست (در حالی که هنوز مدت زیادی از پخش شدن فیلم تریاک کشیدن هلالی، مداح اهل بیت و مشت نمونهٴ خروار به همراه لیدا خانم، زنی معلوم الحال نگذشته[5]) از کجا آمده است؟
این که یک مسالهٴ ساده مانند کتاب پروتکل دانشوران یهود وقتی به مرحلهٴ توضیح می رسد این قدر پیچیده می شود و به جای اصل موضوع به «مارتین آلبرایت»؛ «جنگ تحمیلی» و «فاحشه خانه های اسرائیل» پرداخته می شود نشان دهندهٴ کمبود اطلاع فرد از اصل ماجراست. این که لحن آرام و مودبانهٴ نویسندهٴ وبلاگ با فحاشی و نوکر خواندن او و توهین به شعور آدمیزاد همراه باشد، نشان دهندهٴ آن است که جناب منتقد خود به ضعف هایش در استدلال و از این شاخه به آن شاخه پریدن هایش پی برده و خشم او را فرا گرفته است. وقتی آدم تنها «بخشی» از حقیقت را بداند (که با توجه به استفاده از رسانه های داخلی بعید نیست) نتیجه بهتر از این نخواهد بود. توصیهٴ من به شما این است که هیچ وقت به این بمباران های اطلاعاتی توجه نکنید. هیچ حرفی را بدون مدرک و منبع یا استدلال منطقی قبول نکنید چرا که انسانیت انسان در گرو عقل و توانایی استدلال اوست و وای به حال کسانی که شعور خود را در پروسهٴ شستشوی مغزی آقایان بر باد بدهند. توصیه ام هم به افراد مغشوش الذهنی مانند این جناب شیدا این است که... اصلاً ولش کنید، من توصیه ای برای ایشان ندارم. چنین افرادی اگر خودشان به خود نیایند کاری از دست من و امثال من ساخته نیست!ا
**********
پانویس ها

برچسب‌ها: