شورشی
آموزش انواع شورش، جنبش، کفر گویی، ناسازگاری مدنی، معدنی، آلی و غیره...
شقایق گودرزی یا گودرز شقایقی؟!ا
ا« چند تشكل دانشجویی بسيجی خواستار محاكمه نيروهای انگليسی واردشده به حريم دريايی ايران شدند» آن وقت شما بگویید مرده نمی گوزد! این چند تشکل دانشجویی تهران که این همه در اخبارهای 20و30 و ساعت21 و ساعت 14 از آنها سخن رفت، به لطف پیشرفت تکنولوژی در نظام آقا اما زمان فیلمبرداری شدند و به تاریخ پیوستند. این عمل خجسته توسط فیلمبردارانی انجام شد که تعدادشان از همان ده دوازده نفر تظاهر کننده!! هم بیشتر بود. به هر حال کیفیت مهم است، نه کمیت. همان طور که راهپیمایی هزاران نفره زنان و یا معلمان شاید از نظر کمی خیلی زیاد باشد، اما از نظر کیفی قابل توجه نیست... شما ملت غیور که این چیزها را نمی فهمید، دست اندرکاران صدا و سیما می فهمند کدام راهپیمایی اهمیت خبری دارد و کدام ندارد! به هر حال مغز ننه بزرگ من و شما با این چیزها شست و شو می شود، نه با پودر گلرنگ!ا
در بیانیهٴ این جان برکفان ریشو آمده است :« بار ديگر رژيم سفاك انگليس اقدام به تجاوز به حريم آبی ايران نمود و تلاش كرد تا حريم آب‌‏های جمهوری اسلامی را ناامن كند. اين بار غيورمردان مرزبان اقدام به مرزبانی از حريم كشور كرده و متجاوزان را دستگير نمودند. بار ديگر هيمنه نيروهای استكبار شكست و به تمام جهان ثابت شد تبليغات شكست‌‏ناپذيری نيروهای اشغال‌‏گران طبل توخالي­ای بيش نيست»ه
حالا با این نطق غرا هرکه از ماجرا خبر نداشته باشد خیال می کند جنگ جهانی سوم بین نیروهای انگلیس و سپاه پاسداران در خلیج فارس در گرفته و سربازان امام زمان با ضرب شستی سنگین «هیمنهٴ استکبار» را واقعاً شکستند! 15 ملوان بدبخت که مشغول بازرسی یک کشتی تجاری هندی بوده اند (یعنی یک کار معمول و هر روزه) گرفتار آقایان شده اند و سپاه پاسداران هم از این هنرنمایی چنان مست غرور است که انگار لشکری از کماندوهای امریکایی را به خاک و خون کشیده باشند!ا
یک سؤال اینجا به ذهن خطور می کند: حالا این ملوانان واقعاً در آب کدام کشور بوده اند؟ از یک طرف ارتش انگلیس با استفاده از سیستم مکان یاب جهانی (یا همان جی پی اس) ادعا کرده که نیروهایش در 7/1 گره دریای آبهای عراق دستگیر شده اند و از طرف دیگر سپاه پاسداران با استفاده از همان وسیله گفتهٴ آنها را رد می کند! (در اخبار سپاهی عزیزی چنان جی پی اس انگلیسی ها را به دوربین نشان می دهد که انگار بیننده با دیدن کیس دستگاه جی پی اس اطلاعات داخل آن و محق بودن سپاه را می فهمد!) حقیقت امر به کنار، چیزی که اهمیت دارد این است که حرف چه کسی برد بیشتری دارد: ایران یا انگلیس؟ ساده لوح نباشیم: مسلماً انگلیس! برد تبلیغاتی صدا و سیما از حد مغزهای کوچک ننه بزرگ من و شما فراتر نمی رود، ولی وقتی روزنامه های انگلیس می نویسند که ملوانان مزبور در ایران اسیرند، محل زندانی شدنشان نامشخص است و هیچ یک از اعضای سفارت موفق به دیدن آنها نشده اند دل هر انگلیسی (و اروپایی و امریکایی و غیره) ریش ریش می شود و همهٴ آنها به اشتباهشان در شرکت در تظاهرات ضد جنگ با ایران پی خواهند برد! ایران اروپا نیست. دستگیر که شدی (آن هم توسط سپاه) از ساکت ماندن و سر رسیدن وکیل گرفته تا تلفن زدن و این قرتی بازی ها خبری نیست. کتک خوردن، شکنجه، تهدید فیزیکی و روحی و حتی قتل کار هر روزه آقایان است. در بهترین حالت یک اعتراف نامه تلویزیونی مضحک قرائت می کنی و در ازای آن وعدهٴ آزاد شدنت را می دهند (همان طور که اعتراف نامه فی تری، ملوان زن انگلیسی از تلویزیون پخش شد و بلافاصله خبر «احتمال» آزادی او را شنیدیم). سوالی که اینجا پیش می آید این است که اگر همهٴ ملوانان به آبهای ایران تجاوز کرده اند پس چرا فقط فی تری که آن اعتراف نامه مضحک به سبک اعتراف نامه های قبلی پخش شده از صدا و سیما را خوانده است باید آزاد شود و نه دیگران؟ چون اگر جرمی رخ داده همه با هم مرتکب شده اند و بنابراین «همه» باید محاکمه شوند
در قضیهٴ دستگیری (بخوانید گروگانگیری) نیروهای انگلیسی اینقدر ضرر بوده که آدم به این فکر می افتد که لابد در آن منفعتی هم هست! لطف کنید به ادامه بیانیه دانشجویان بسیجی توجه بفرمایید
ا«اين واقعه در زمانی رخ می دهد كه چند ماه است ديپلمات های ايرانی در اربيل و معاون سابق وزارت دفاع در تركيه به دست نيروهای نظامی و امنيتی اشغال گران ربوده شده اند و از سوی آمريكا و انگليس و فرانسه قصد شيطنت در پرونده هسته ای صلح‌‏آميز كشور دارند اما عمل دلاورانه مرزبانان بار ديگر نشان داد كه انقلاب تسليم فشارهای جهانی نمی شود لذا جنبش دانشجويی انقلاب اسلامی صريحاً از مسوولان می خواهد
الف) متجاوزان آمريكايی و انگليسی دفعات متعدد به آب های كشور تجاوز كرده اند و قصد اخلال در امنيت كشور داشته اند و در موارد مشابه اقدام به جاسوسی نيز نموده اند لذا متجاوزان بايد سريعاً به مراجع قضايی تحويل شده و محاكمه شوند
ب)هر گونه گفت‌‏وگو در مورد آزادسازی آنها پس از محاكمه و اجرای حكم صورت بپذيرد
ج)هر گونه گفت‌‏وگو و مذاكره در مورد آزادسازی آنها بايد منوط به تحقق سه شرط زير باشد
یک) آزادی ديپلمات های اسير شده در اربيل
دو) آزادسازی معاون سابق وزارت دفاع
سه) خارج شدن پيش‌‏نويس قطعنامه از دستور كار شورای امنيت»
ه
حضور این گروگان ها در ایران برای سردمداران نظام خلافت اسلامی یک برگ برنده است. گروگانگیری در سفارت امریکا (یا به باور ساده لوحان لانهٴ جاسوسی) را به یاد بیاورید؟ در آن زمان هم کودکی و پایین بودن شعور سیاسی تازه به قدرت رسیده ها باعث شد از اعضای سفارت به عنوان گروگان برای مبادله با شاه مخلوع استفاده شود (که نتیجه هم نداد) حالا می بینیم که شعور سیاسی این حکومت بعد از گذشت بیست و چند سال هنوز در همان حد است! بین چند ناوی انگلیسی با گروگان های اربیل و یا معاون گمشده سابق وزارت دفاع (که هنوز دقیقاً مشخص نیست در کجاست) و از همه مضحک تر قطعنامه شورای امنیت چه رابطه ای می تواند باشد ؟! در عمل سپاه پاسداران با اعضای القاعده و شورشیان افغانی و عراقی که خبرنگاران و خارجیان را گروگان گرفته و در ازای آن مطالبات کثیف سیاسی خود را مطرح می کنند چه فرقی وجود دارد؟ این همه احساس قلدری که «هر گونه گفتگو در مورد آزادسازی بعد از فلان کار صورت بگیرد» از کجا ناشی شده است؟ آیا سپاه آنقدر در ایفای نقش تلویزیونی اش به عنوان بزرگ ترین نیروی نظامی منطقه و جهان و مرکز سیاسی- فرهنگی جهان اسلام (که در دالان تنگ ذهن آقایان مترادف با کل جهان است) فرو رفته که جوگیر شده و برای خودش هم نقش بازی می کند؟ بیایید فقط امیدوار باشیم که این قلدر بازی ها و گنده گوزی ها مثل پتک توی سرمان کوبیده نشود. اگر قطعنامه شورای امنیت کار دستمان ندهد، مسئله ملوانان دستگیر شده کار دستمان خواهد داد و باور کنید که برای حمله نظامی این بهانه از آن یکی خیلی بهتر و موجه تر است! طبق گفته نخست وزیر انگلیس، تونی بلر، در صورتی که تلاش برای آزادسازی دیپلماتیک ملوانان بی نتیجه باشد این تلاش ها وارد «مرحله جدیدی» خواهد شد. او توضیحی درباره این «مرحله تازه» نداد اما من و شما خوب می دانیم منظور او چیست! فراموش نکنید که اسرائیل فقط برای «یک» نظامی گروگان گرفته شده لبنان را به خاک و خون کشید و عملش هم موجه بود. این جمهوری اسلامی هم پدرخوانده همان حزب الله بی پدر است، و همان طور که می بینید تز هر دو و سیاست هر دو مشابه است. به قولی، تره به تخمش میره، حسنی به باباش!ا شما هم بروید نماز وحشتتان را بخوانید و برای دستیابی به انرژی هسته ای هورا بکشید

برچسب‌ها: